مقام تخاطبوضعیت حاصل از مخاطَب قرار دادن فرد یا افرادی توسط متکلم است. ۱ - توضیحمقام تخاطب، وضعیت و موقعیتی است که از مورد خطاب قرار دادن شخص یا اشخاصی به وسیله متکلم پدید میآید، که در این حالت، متکلم در حال خطاب را «مخاطِب» و طرف خطاب را «مخاطَب» مینامند. مخاطَب یا طرف خطاب ممکن است شخص خاصی باشد و ممکن است همه افراد باشند. اصل در مقام تخاطب این است که متکلم عالم به وضع است و در مقام بیان تمام مراد خود، جدی بوده و قصد شوخی ندارد و قرینهای بر خلاف مراد خود اقامه نکرده است، مگر این که خلاف آن اثبات شود. ۲ - نکته اولدر خطابات شخصی و تکالیفی که متوجه اشخاص است، به جز شرایط عمومی تکلیف مثل علم به صدور تکلیف از مولا و مقدور بودن آن برای مکلف و عدم اضطرار به ترک تکلیف شرط دیگری نیز باید رعایت شود و آن این است که مولا انبعاث در مکلف (مبعوث) را احتمال بدهد و اگر به عدم انبعاث و عصیان و مخالفت یقین دارد معنا ندارد که بنده را بعث و یا زجر نماید، مگر این که بخواهد او را امتحان کند یا غرضی دیگر هم چون مسجل شدن عقوبت بر او را داشته باشد. اما در خطابات عامه، مثل: «اقیموا الصلاة و آتوا الزکوة» بنا بر مبنای عدم انحلال تکالیف بین مکلفان لازم نیست یکایک افراد این شرایط را داشته باشند و همین که تعداد زیادی شرایط را دارند و اطاعت مینمایند کافی است. [۳]
سیری کامل در اصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۷، ص۱۳۲.
۳ - نکته دومدر کتابهای اصولی بحث شده است که آیا در مقام مخاطب قرار دادن شنوندگان، تنها کسانی مورد خطاب و توجه گوینده هستند که در جلسه سخنرانی و صدور دستور حضور دارند و این خطاب را میشنوند، یا کسانی را هم که در مجلس نیستند، شامل میشود و یا همانند یک قضیه حقیقیه، شامل همه آیندگان تا روز قیامت میگردد. [۴]
سیری کامل در اصول فقه، فاضل لنکرانی، محمد، ج۸، ص۳۲۷.
[۵]
الموجز فی اصول الفقه، سبحانی تبریزی، جعفر، ص۱۹.
[۶]
تحریرات فی الاصول، خمینی، مصطفی، ج۲، ص (۶۰۲-۶۰۱).
۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۷۱، برگرفته از مقاله «مقام تخاطب». |